به يادي از سهراب...
نوشته شده توسط : میترا

روزی خواهم امد و پيامی خواهم اورد

در رگها نور خواهم ريخت و صدا در خواهم داد

ای سبدهاتان پر خواب سيب اوردم

سيب سرخ خورشيد  خواهم امد

 گل ياسی به گدا خواهم داد

زن زيبای جذامی را گوشواری دگر خواهم بخشيد

 کور را خواهم گفت :چه تماشا دارد باغ

 دوره گردی خواهم شد کوچه ها را خواهم گشت

جار خواهم زد

ای شبنم شبنم شبنم

رهگذاری خواهد گفت راستی را شب تاريکی است

 کهکشانی خواهم دادش

روی پل دخترکی بی پا دب اکبر را بر گردن او خواهم اويخت.

هر چه دشنام از لبها خواهم بر چيد

هر چه ديوار از جا خواهم بر کند

رهزنان را خواهم گفت کاروانی امد بارش لبخند

 ابر را پاره خواهم کرد

من گره خواهم زد چشمان را با خورشيد

دلها را با عشق سايه ها را با اب شاخه ها را با باد

 و به هم خواهم پيوست خواب کودک را با زمزمه ی زنجره ها

بادبادکها به هوا خواهم برد گلدانها اب خواهم داد

خواهم امد پيش اسبان گاوان علف سبز نوازش خواهم ريخت

ماديانی تشنه سطل شبنم را خواهم اورد

خر فرتوتی در راه من مگسهايش را خواهم زد

 خواهم امد سر هر ديواری ميخکی خواهم کاشت

 پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند

 هر کلاغی را کاجی خواهم داد

مار را خواهم گفت چه شکوهی دارد غوک

اشتی خواهم داد اشنا خواهم کرد راه خواهم رفت

نور خواهم خورد دوست خواهم داشت...

             س.سپهري

 





:: بازدید از این مطلب : 225
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : پنج شنبه 9 تير 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
خروس در تاریخ : 1390/4/10/5 - - گفته است :
عالي بود


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: